امشبانه
تعداد بازدید 36
|
نویسنده |
پیام |
pesarzemeston
![](/weblog/file/forum/temp01/member.png)
ارسالها : 5
عضویت: 21 /11 /1391
شناسه یاهو: pesarzemeston
تشکرها : 1
تشکر شده : 3
|
زندگی
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند...
سهراب سپهری
امضای کاربر : دوست دارم زمستانی را که معافم می کند
از پنهان کردن دردی که در صدایم می پیچد ...
و از اشکی که در نگاهم می چرخد
و به همه می گویم
ســــرمـــا خــــورده ام ...[/align]
|
|
یکشنبه 22 بهمن 1391 - 15:16 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
2 کاربر از pesarzemeston به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
matineh & maedeh & |
|
sodabe
![](/weblog/file/forum/temp01/member.png)
ارسالها : 16
عضویت: 22 /11 /1391
تشکر شده : 2
|
|
یکشنبه 22 بهمن 1391 - 21:16 |
|
maedeh
![](/weblog/file/forum/temp01/member.png)
ارسالها : 8
عضویت: 23 /11 /1391
تشکرها : 2
|
پاسخ : 5 RE زندگی
???? ?????????????????????????????.??30
امضای کاربر : یـک وقـت هایـی ، یـک حـرفـهایـی ، یـک آدمـهایـی را ، عجیـب از چشـمم مـی انـدازد..... [align=center]
|
|
دوشنبه 23 بهمن 1391 - 12:00 |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.